۱۳۹۳ فروردین ۲۴, یکشنبه

متی ٧

1«حکم مکنید تا بر شما حکم نشود. 2زیرابدان طریقی که حکم کنید بر شما نیز حکم خواهد شد و بدان پیمانهای که پیمایید برای شماخواهند پیمود. 3و چون است که خس را درچشم برادر خود میبینی و چوبی را که چشم خود داری نمی یابی؟4یا چگونه به برادر خودمی گویی "اجازت ده تا خس را از چشمت بیرون کنم " و اینک چوب در چشم تو است؟ 5ای ریاکار، اول چوب را از چشم خود بیرون کن، آنگاه نیک خواهی دید تا خس را از چشم برادرت بیرون کنی! 6«آنچه مقدس است، به سگان مدهید و نه مرواریدهای خود را پیش گرازان اندازید، مباداآنها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند. 7«سوال کنید که به شما داده خواهد شد؛ بطلبید که خواهید یافت؛ بکوبید که برای شما بازکرده خواهد شد. 8زیرا هرکه سوال کند، یابد وکسیکه بطلبد دریافت کند و هرکه بکوبد برای اوگشاده خواهد شد.9و کدام آدمی است از شما که پسرش نانی از او خواهد و سنگی بدو دهد؟10یااگر ماهی خواهد ماری بدو بخشد؟ 11پس هرگاه شما که شریر هستید، دادن بخشش های نیکو را به اولاد خود میدانید، چقدر زیاده پدر شما که درآسمان است چیزهای نیکو را به آنانی که از اوسوال میکنند خواهد بخشید! 12لهذا آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید، زیرا این است تورات و صحف انبیا. 13«از در تنگ داخل شوید. زیرا فراخ است آن در و وسیع است آن طریقی که مودی به هلاکت است و آنانی که بدان داخل میشوندبسیارند. 14زیرا تنگ است آن در و دشوار است آن طریقی که مودی به حیاتاست و یابندگان آن کمند. 15«اما از انبیای کذبه احتراز کنید، که به لباس میشها نزد شما میآیند ولی در باطن، گرگان درنده میباشند. 16ایشان را از میوه های ایشان خواهید شناخت. آیا انگور را از خار و انجیر را ازخس میچینند؟ 17همچنین هر درخت نیکو، میوه نیکو میآورد و درخت بد، میوه بد میآورد. 18نمی تواند درخت خوب میوه بد آورد، و نه درخت بد میوه نیکو آورد. 19هر درختی که میوه نیکو نیاورد، بریده و در آتش افکنده شود.20لهذا از میوه های ایشان، ایشان را خواهیدشناخت. 21«نه هرکه مرا "خداوند، خداوند" گویدداخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آنکه اراده پدرمرا که در آسمان است بهجا آورد. 22بسا در آن روز مرا خواهند گفت: "خداوندا، خداوندا، آیا به نام تو نبوت ننمودیم و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم و به نام تو معجزات بسیار ظاهرنساختیم؟" 23آنگاه به ایشان صریح خواهم گفت که "هرگز شما را نشناختم! ای بدکاران از من دور شوید!" 24«پس هرکه این سخنان مرا بشنود و آنها رابهجا آرد، او را به مردی دانا تشبیه میکنم که خانه خود را بر سنگ بنا کرد. 25و باران باریده، سیلابهاروان گردید و بادها وزیده، بدان خانه زورآور شدو خراب نگردید زیرا که بر سنگ بنا شده بود. 26وهرکه این سخنان مرا شنیده، به آنها عمل نکرد، به مردی نادان ماند که خانه خود را بر ریگ بنا نهاد. 27و باران باریده، سیلابها جاری شد و بادهاوزیده، بدان خانه زور آورد و خراب گردید وخرابی آن عظیم بود.» 28و چون عیسی این سخنان را ختم کرد آن گروه از تعلیم او در حیرت افتادند، 29زیرا که ایشان را چون صاحب قدرت تعلیم میداد و نه مثل کاتبان.

متی ٦

   

   

1«زنهار عدالت خود را پیش مردم بهجامیاورید تا شما را ببینند و الا نزد پدر خودکه در آسمان است، اجری ندارید. 2پس چون صدقه دهی، پیش خود کرنا منواز چنانکه ریاکاران در کنایس و بازارها میکنند، تا نزد مردم اکرام یابند. هرآینه به شما میگویم اجر خود رایافتهاند. 3بلکه تو چون صدقه دهی، دست چپ تو از آنچه دست راستت میکند مطلع نشود، 4تاصدقه تو در نهان باشد و پدر نهان بین تو، تو راآشکارا اجر خواهد داد. 5«و چون عبادت کنی، مانند ریاکاران مباش زیرا خوش دارند که در کنایس و گوشه های کوچهها ایستاده، نماز گذارند تا مردم ایشان راببینند. هرآینه به شما میگویم اجر خود راتحصیل نمودهاند. 6لیکن تو چون عبادت کنی، به حجره خود داخل شو و در را بسته، پدر خود راکه در نهان است عبادت نما؛ و پدر نهان بین تو، تو را آشکارا جزا خواهد داد. 7و چون عبادت کنید، مانند امتها تکرار باطل مکنید زیرا ایشان گمان میبرند که بهسبب زیاد گفتن مستجاب میشوند. 8پس مثل ایشان مباشید زیرا که پدر شماحاجات شما را میداند پیش از آنکه از او سوال کنید. 9«پس شما به اینطور دعا کنید: "ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد. 10ملکوت تو بیاید. اراده تو چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز کرده شود. 11نان کفاف ما را امروز به ما بده. 12و قرض های ما را ببخش چنانکه ما نیزقرضداران خود را میبخشیم. 13و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر ما رارهایی ده. 14«زیرا هرگاه تقصیرات مردم را بدیشان بیامرزید، پدر آسمانی شما، شما را نیز خواهدآمرزید. 15اما اگر تقصیرهای مردم را نیامرزید، پدر شما هم تقصیرهای شما را نخواهد آمرزید. 16«اما چون روزهدارید، مانند ریاکاران ترشرو مباشید زیرا که صورت خویش را تغییرمی دهند تا در نظر مردم روزهدار نمایند. هرآینه به شما میگویم اجر خود را یافتهاند.17لیکن توچون روزهداری، سر خود را تدهین کن و روی خود را بشوی 18تا در نظر مردم روزهدار ننمایی، بلکه در حضور پدرت که در نهان است؛ و پدر نهان بین تو، تو را آشکارا جزا خواهد داد. 19«گنجها برای خود بر زمین نیندوزید، جایی که بید و زنگ زیان میرساند و جایی که دزدان نقب میزنند و دزدی مینمایند.20بلکه گنجهابجهت خود در آسمان بیندوزید، جایی که بید وزنگ زیان نمی رساند و جایی که دزدان نقب نمی زنند و دزدی نمی کنند. 21زیرا هرجا گنج تواست دل تو نیز در آنجا خواهد بود. 22«چراغ بدن چشم است؛ پس هرگاه چشمت بسیط باشد تمام بدنت روشن بود؛ 23امااگر چشم تو فاسد است، تمام جسدت تاریک میباشد. پس اگر نوری که در تو است ظلمت باشد، چه ظلمت عظیمی است!24«هیچکس دو آقا را خدمت نمی تواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت دارد و با دیگری محبت، و یابه یکی میچسبد و دیگر را حقیر میشمارد. محال است که خدا و ممونا را خدمت کنید. 25«بنابراین به شما میگویم، از بهر جان خوداندیشه مکنید که چه خورید یا چه آشامید و نه برای بدن خود که چه بپوشید. آیا جان، از خوراک و بدن از پوشاک بهتر نیست؟ 26مرغان هوا را نظرکنید که نه میکارند و نه میدروند و نه در انبارهاذخیره میکنند و پدر آسمانی شما آنها رامی پروراند. آیا شما از آنها بمراتب بهتر نیستید؟ 27و کیست از شما که به تفکر بتواند ذراعی برقامت خود افزاید؟ 28و برای لباس چرا می اندیشید؟ در سوسنهای چمن تامل کنید، چگونه نمو میکنند! نه محنت میکشند و نه میریسند! 29لیکن به شما میگویم سلیمان هم باهمه جلال خود چون یکی از آنها آراسته نشد. 30پس اگر خدا علف صحرا را که امروز هست وفردا در تنور افکنده میشود چنین بپوشاند، ای کمایمانان آیا نه شما را از طریق اولی؟ 31پس اندیشه مکنید و مگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم یا چه بپوشیم. 32زیرا که در طلب جمیع این چیزها امتها میباشند. اما پدر آسمانی شمامی داند که بدین همهچیز احتیاج دارید. 33لیکن اول ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید که این همه برای شما مزید خواهد شد. 34پس در اندیشه فردا مباشید زیرا فردا اندیشه خود را خواهد کرد. بدی امروز برای امروز کافی است.

متی ٥

1خوشابحالها و گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد و وقتی که او بنشست شاگردانش نزد اوحاضر شدند. 2آنگاه دهان خود را گشوده، ایشان را تعلیم داد و گفت: 3«خوشابحال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است.4خوشابحال ماتمیان، زیرا ایشان تسلی خواهند یافت. 5خوشابحال حلیمان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد. 6خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیراایشان سیر خواهندشد. 7خوشابحال رحم کنندگان، زیرا بر ایشان رحم کرده خواهدشد.8خوشابحال پاک دلان، زیرا ایشان خدا راخواهند دید. 9خوشابحال صلح کنندگان، زیراایشان پسران خدا خوانده خواهند شد. 10خوشابحال زحمت کشان برای عدالت، زیراملکوت آسمان از آن ایشان است. 11خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، وبخاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند.12خوش باشید و شادی عظیم نمایید، زیرا اجر شما در آسمان عظیم است زیرا که به همینطور بر انبیای قبل از شما جفامی رسانیدند. 13«شما نمک جهانید! لیکن اگر نمک فاسدگردد، به کدام چیز باز نمکین شود؟ دیگر مصرفی ندارد جز آنکه بیرون افکنده، پایمال مردم شود. 14شما نور عالمید. شهری که بر کوهی بنا شود، نتوان پنهان کرد. 15و چراغ را نمی افروزند تا آن را زیر پیمانه نهند، بلکه تا بر چراغدان گذارند؛ آنگاه به همه کسانی که در خانه باشند، روشنایی میبخشد.16همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است تمجید نمایند. 17«گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامدهام تا باطل نمایم بلکه تاتمام کنم. 18زیرا هر آینه به شما میگویم، تاآسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطهای ازتورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. 19پس هرکه یکی از این احکام کوچکترین رابشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود. اما هرکه بعمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد. 20زیرا به شما میگویم، تاعدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهیدشد. 21«شنیدهاید که به اولین گفته شده است "قتل مکن و هرکه قتل کند سزاوار حکم شود." 22لیکن من به شما میگویم، هرکه به برادر خود بیسبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هرکه برادرخود را راقا گوید، مستوجب قصاص باشد و هرکه احمق گوید، مستحق آتش جهنم بود. 23پس هرگاه هدیه خود را به قربانگاه ببری و آنجا بهخاطرت آید که برادرت بر تو حقی دارد،24هدیه خود را پیش قربانگاه واگذار و رفته، اول با برادرخویش صلح نما و بعد آمده، هدیه خود رابگذران. 25با مدعی خود مادامی که با وی در راه هستی صلح کن، مبادا مدعی، تو را به قاضی سپارد و قاضی، تو را به داروغه تسلیم کند و در زندان افکنده شوی. 26هرآینه به تو میگویم، که تا فلس آخر را ادا نکنی، هرگز از آنجا بیرون نخواهی آمد. 27«شنیدهاید که به اولین گفته شده است "زنامکن."28لیکن من به شما میگویم، هر کس به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زناکرده است. 29پس اگر چشم راستت تو رابلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو رابهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، ازآنکه تمام بدنت در جهنم افکنده شود. 30و اگردست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خوددور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی ازاعضای تو نابود شود، از آنکه کل جسدت دردوزخ افکنده شود. 31«و گفته شده است هرکه از زن خودمفارقت جوید، طلاق نامهای بدو بدهد. 32لیکن من به شما میگویم، هر کس بغیر علت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن اومی باشد، و هرکه زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد. 33«باز شنیدهاید که به اولین گفته شده است که "قسم دروغ مخور، بلکه قسم های خود را به خداوند وفا کن." 34لیکن من به شما میگویم، هرگز قسم مخورید، نه به آسمان زیرا که عرش خداست، 35و نه به زمین زیرا که پای انداز اواست، و نه به ارشلیم زیرا که شهر پادشاه عظیم است،36و نه بهسر خود قسم یاد کن، زیرا که مویی را سفید یا سیاه نمی توانی کرد.37بلکه سخن شما بلی بلی و نی نی باشد زیرا که زیاده براین از شریر است.38«شنیدهاید که گفته شده است."چشمی به چشمی و دندانی به دندانی " 39لیکن من به شمامی گویم، با شریر مقاومت مکنید بلکه هرکه بررخساره راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان، 40و اگر کسی خواهد با تو دعواکند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدوواگذار، 41و هرگاه کسی تو را برای یک میل مجبور سازد، دو میل همراه او برو. 42هر کس ازتو سوال کند، بدو ببخش و از کسیکه قرض از توخواهد، روی خود را مگردان.» 43«شنیدهاید که گفته شده است "همسایه خورا محبت نما و با دشمن خود عداوت کن." 44امامن به شما میگویم که دشمنان خود را محبت نمایید و برای لعن کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید و به هرکه به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیرکنید، 45تا پدر خود را که در آسمان است پسران شوید، زیرا که آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع میسازد و باران بر عادلان و ظالمان میباراند.46زیرا هرگاه آنانی را محبت نمایید که شما رامحبت مینمایند، چه اجر دارید؟ آیا باجگیران چنین نمی کنند؟ 47و هرگاه برادران خود را فقطسلام گویید چه فضیلت دارید؟ آیا باجگیران چنین نمی کنند؟ 48پس شما کامل باشید چنانکه پدر شما که در آسمان است کامل است.

یوحنا ۱۲: آیات ۴۴ تا ۴۷




یوحنا ۱۲: آیات ۴۴ تا ۴۷



پس عیسی با صدای بلند به مردم فرمود: اگر به من ایمان آورید، در واقع به خدا ایمان آورده اید. ۴۵ چون آن که مرا دید، گویی فرستندهٔ مرا دیده است. ۴۶ من مثل نوری آمده ام تا در این دنیای تاریک بدرخشم تا تمام کسانی که به من ایمان می آورند، در تاریکی سرگردان نشوند. ۴۷ اگر کسی صدای مرا بشنود ولی اطاعت نکند، من از او باز خواست نخواهم کرد، زیرا من نه برای بازخواست بلکه برای نجات جهان آمده ام.

فیلیپیان ۳: آیه ۸و۹



فیلیپیان ۳: آیه ۸و۹



بلی، همه چیز در مقابل نعمت شناخت خداوندم عیسی مسیح، بی ارزش است. بنابراین، همه را کنار گذاشته ام، چون برای من پشیزی ارزش ندارند، با این هدف که مسیح را داشته باشم، ۹ و با او یکی شوم، و دیگر برای نجات یافتن، بر کارهای خوب خودم و یا اطاعت از قوانین مذهبی تکیه نکنم، بلکه اعتمادم بر مسیح باشد؛ زیرا فقط از راه ایمان به مسیح است که خدا ما را بی گناه بحساب می آورد.

۱۳۹۳ فروردین ۲۰, چهارشنبه

یوحنا ۲۰:۲۴-۳۱ - مَرقُس ۱۶:۱۴


یوحنا ۲۰:۲۴-۳۱ - مَرقُس ۱۶:۱۴


۲۴هنگامی که عیسی آمد، توما، یکی از آن دوازده تن، که دوقلو نیز خوانده می‌شد، با ایشان نبود.۲۵پس دیگر شاگردان به او گفتند: «خداوند را دیده‌ایم!» امّا او به ایشان گفت: «تا خودْ نشان میخها را در دستهایش نبینم و انگشت خود را بر جای میخها نگذارم و دست خویش را در سوراخ پهلویش ننهم، ایمان نخواهم آورد.»۲۶پس از هشت روز، شاگردان عیسی باز در خانه بودند و توما با آنها بود. در آن حال که درها قفل بود، عیسی آمد و در میان ایشان ایستاد و گفت: «سلام بر شما!»۲۷آنگاه به توما گفت: «انگشت خود را اینجا بگذار و دستهایم را ببین، و دست خود را پیش آور و در سوراخ پهلویم بگذار و بی‌ایمان مباش، بلکه ایمان داشته باش.»۲۸توما به او گفت: «خداوند من و خدای من!»۲۹عیسی گفت: «آیا چون مرا دیدی ایمان آوردی؟ خوشابهحال آنان که نادیده، ایمان آورند.»

۱۳۹۳ فروردین ۱۹, سه‌شنبه

افسسیان ۴: آیه ۵ تا ۷


افسسیان ۴: آیه ۵ تا ۷


۵ برای ما فقط یک خداوند، یک ایمان و یک تعمید وجود دارد. ۶ همهٔ ما یک خدا داریم که پدر همهٔ ما و بالاتر از همهٔ ما و در همهٔ ماست و در تمام ذرات وجود ما زندگی می کند. ۷ با اینحال، مسیح طبق صلاحدید خود، از دولت کَرَم خویش به هر یک از ما فیض خاصی بخشیده است.

متی ٤

1آنگاه عیسی بهدست روح به بیابان برده شدتا ابلیس او را تجربه نماید. 2و چون چهل شبانهروز روزه داشت، آخر گرسنه گردید. 3پس تجربه کننده نزد او آمده، گفت: «اگر پسر خداهستی، بگو تا این سنگها نان شود.» 4در جواب گفت: «مکتوب است انسان نه محض نان زیست میکند، بلکه به هر کلمهای که از دهان خدا صادرگردد.» 5آنگاه ابلیس او را به شهر مقدس برد و برکنگره هیکل برپا داشته، 6به وی گفت: «اگر پسرخدا هستی، خود را به زیر انداز، زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را درباره تو فرمان دهد تاتو را بهدستهای خود برگیرند، مبادا پایت به سنگی خورد.» 7عیسی وی را گفت: «و نیزمکتوب است خداوند خدای خود را تجربه مکن.» 8پس ابلیس او را به کوهی بسیار بلند برد وهمه ممالک جهان و جلال آنها را بدو نشان داده، 9به وی گفت: «اگر افتاده مرا سجده کنی، همانا این همه را به تو بخشم.» 10آنگاه عیسی وی راگفت: «دور شوای شیطان، زیرا مکتوب است که خداوند خدای خود را سجده کن و او را فقطعبادت نما.» 11در ساعت ابلیس او را رها کرد واینک فرشتگان آمده، او را پرستاری مینمودند. 12و چون عیسی شنید که یحیی گرفتار شده است، به جلیل روانه شد،13و ناصره را ترک کرده، آمد و به کفرناحوم، به کناره دریا در حدودزبولون و نفتالیم ساکن شد. 14تا تمام گردد آنچه به زبان اشعیای نبی گفته شده بود 15که «زمین زبولون و زمین نفتالیم، راه دریا آن طرف اردن، جلیل امتها؛ 16قومی که در ظلمت ساکن بودند، نوری عظیم دیدند و برنشینندگان دیار موت وسایه آن نوری تابید.» 17از آن هنگام عیسی به موعظه شروع کرد و گفت: «توبه کنید زیراملکوت آسمان نزدیک است.» 18و چون عیسی به کناره دریای جلیل میخرامید، دو برادر یعنی شمعون مسمی به پطرس و برادرش اندریاس را دید که دامی دردریا میاندازند، زیرا صیاد بودند. 19بدیشان گفت: «از عقب من آیید تا شما را صیاد مردم گردانم.» 20در ساعت دامها را گذارده، از عقب او روانه شدند. 21و چون از آنجا گذشت دو برادردیگر یعنی یعقوب، پسر زبدی و برادرش یوحنارا دید که در کشتی با پدر خویش زبدی، دامهای خود را اصلاح میکنند؛ ایشان را نیز دعوت نمود. 22در حال، کشتی و پدر خود را ترک کرده، از عقب او روانه شدند. 23و عیسی در تمام جلیل میگشت و درکنایس ایشان تعلیم داده، به بشارت ملکوت موعظه همی نمود و هر مرض و هر درد قوم راشفا میداد. 24و اسم او در تمام سوریه شهرت یافت، و جمیع مریضانی که به انواع امراض ودردها مبتلا بودند و دیوانگان و مصروعان ومفلوجان را نزد او آوردند، و ایشان را شفا بخشید. 25و گروهی بسیار از جلیل و دیکاپولس واورشلیم و یهودیه و آن طرف اردن در عقب اوروانه شدند.