۱۳۹۳ فروردین ۸, جمعه

اصطلاح " پسر خدا " برای عیسی مسیح یعنی چه !؟


اصطلاح " پسر خدا " برای عیسی مسیح یعنی چه !؟




سوء تفاهمی که برای عده زیادی پیش آمده است اینست که اصطلاح "پسر خدا" که برای عیسی مسیح بکار می‌رود معنی جسمانی دارد به این معنی که خدا زن گرفته و دارای پسری شده است.

جواب: نظیر این عقیده غلط را می‌توان در بت‌پرستان قبل از مسیحیت پیدا کرد که طبق آن خدایان ازدواج می‌کردند و دارای فرزند می‌شدند. افسانه‌های هند و یونان باستان شامل چنین مطالبی است. واضح است که چنین عقایدی بهیچوجه با اصول خدا‌پرستی واقعی مطابقت ندارد و در کتاب‌مقدس و اصول عقاید مسیحی دیده نمی‌شود. جای تعجب نیست که اشخاص خدا‌پرست چنین عقایدی را مورد تحقیر و تمسخر قرار می‌دهند.

نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که اصطلاح " پسرخدا" بودن مسیح بهیچوجه جنبه جسمانی و جنسی ندارد.
در مکالمات روزمره هم گاهی چنین اصطلاحاتی بکار می‌بریم. مثلاً وقتی می‌گوئیم فلانی "ابن‌الوقت" است منظورمان این نیست که او حتماً پسر وقت است، به این معنی که آقای "وقت" با زنی ازدواج کرده و دارای فرزندی شده است.

یا وقتی می‌گوئیم فلانی " پدر دروغگوها" است مقصودمان این نیست که او با زنی ازدواج کرده و دارای فرزندانی شده که همه دروغگو هستند.
پس چرا در مورد مسیح این سوء‌تفاهم پیش آمده است که مقصود مسیحیان اینست که خدا زنی اختیار کرده و مسیح پسر اوست؟

این سوء‌ تفاهم را باید رفع کرد زیرا باعث شده است که عده زیادی از توجه کردن به انجیل روگردان باشند.

بدون شک تولد عیسی مسیح از عجیب‌ترین وقایع جهان است زیرا او بدون اینکه پدر جسمانی داشته باشد از مریم باکره متولد شد و مسلمین نیز او را عیسی‌بن‌مریم می‌خوانند. تولد مسیح از باکره حتی در قسمتهای اول تورات بطرز عجیبی پیشگوئی شده است و در همان ابتداء که انسان بر اثر وسوسه شیطان به گناه گرفتار شد، خدا خطاب به شیطان نموده چنین می‌فرماید:
"عداوت در میان تو و زن و در میان تو و ذریت وی می‌گذارم او سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه‌ی وی را خواهی کوبید".
اصطلاح "ذریت نسل زن" بسیار جالب توجه است. اشعیاء نبی این موضوع را تائید می‌کند و می‌فرماید:
"اینک باکره حامله شده پسری خواهد زائید".
متی در انجیل خود تولد مسیح را بطرز جالبی تشریح می‌کند (متی 1: 16-25)

و نشان می‌دهد که چگونه پیشگوئیهای پیامبران در تولد مسیح از باکره انجام گردیده است.
نجات دهنده عالم می‌فرماید:
"بدنی برای من مهیا ساختی (عبرانیان 10: 5 )

تمام جهانیان برای شخصیت و تعالیم عیسی مسیح اهمیت و احترام فراوانی قائل هستند.
عده‌ای او را "پیامبر معصوم" می‌خوانند و بدیهی است که او واقعاً معصوم و پاک و بدون گناه بود. البته مسیح پاک و بی گناه بود، ولی چنانکه خواهیم دید شخصیت او خیلی بالاتر از اینها می‌باشد.

در انجیل لوقا درباره طرز حامله شدن مریم چنین می‌خوانیم که وقتی فرشته به او خبر داد بزودی حامله خواهد شد
"مریم به فرشته گفت: این چگونه ممکن است؟ من با هیچ مردی رابطه نداشته‌ام".

فرشته به او پاسخ داد: روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قدرت خدای متعال بر تو سایه خواهد افکند و به این سبب آن نوزاد مقدس، پسر خدا نامیده خواهد شد" (لوقا 1: 34 و 35)

ممکن است برای عده‌ای این سؤال پیش بیاید که چرا مسیحیان این لقب "پسر خدا" را تغییر نمی‌دهند تا این همه باعث سوء تفاهم نشود؟
آیا نمی‌توان برای مسیح لقب دیگری بکار برد که کمتر ایجاد ناراحتی کند؟

البته مسیح لقبهای دیگری مانند "کلمه خدا" نیز دارد ولی در عین حال باید بدانیم که ما حق نداریم کلمه "پسر خدا" را که در کلام خدا ذکر گردیده است به میل و سلیقه خود تغییر دهیم.
حالا کمی به این موضوع توجه کنیم که چرا این اصطلاح در کلام خدا بکار برده شده است. اولین دلیل اینست که این اصطلاح نشان می‌دهد که عیسی مسیح می‌تواند واقعاً ذات و ماهیت خدا را برای بشر ظاهر سازد و مظهر کامل و تجلی بخش او باشد.
"خدا را هرگز کسی ندیده است. پسر یگانه‌ای که در آغوش پدر است همان او را ظاهر کرد" (یوحنا 1: 18).
فقط پسر خدا می‌تواند خصوصیات و صفات پدر واقعی پدر آسمانی را به بشر نشان دهد. در عبرانیان فصل اول آیات 1 تا 3

می‌خوانیم که عیسی مسیح پسر خدا و فروغ جلال و خاتم جوهر الهی است. بعیقده مسیحیان بدون شناسائی پسر، یعنی عیسی مسیح، امکان ندارد بتوانیم خدا را واقعاً بشناسیم.

جا دارد که در اینجا به یک نکته مهم اشاره نمائیم. در قسمت قبل ذکر شد که پسر از ازل یکی از سه اقنوم الهی است و اصطلاح پسر خدا قرنها قبل از تولد مسیح توسط پیامبران برای او بکار برده شده است.

مثلاً در مزمور دوم می‌خوانیم که پدر خطاب به پسر می‌گوید "تو پسر من هستی". این موضوع نشان می‌دهد که از ازل روابطی بین سه اقنوم الهی وجود داشته است.

کتاب مقدس می‌فرماید "خدا محبت است" (اول یوحنا 16:4) و لازم است خدا بتواند محبت خود را ابراز نماید. محبت بدون وجود محبوب غیر قابل تصور است. این محبوب که پسر خداست از ازل وجود داشته و یکی از سه اقنوم خدا می‌باشد و همین پسر ازلی خدا مجسم گردید و از مریم باکره متولد شد.

رابطه‌‌ای که بین پدر و پسر جسمانی در این جهان وجود دارد بهیچ وجه کامل نیست بلکه نمونه بسیار ضعیف و ناقصی است از رابطه پسری و پدری که در تثلیث‌اقدس وجود دارد

0 نظرات:

ارسال یک نظر