۱۳۹۲ دی ۲۳, دوشنبه

مزامیر ۲۳

1خداوند شبان من است. محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. 2در مرتعهای سبزمرا میخواباند. نزد آبهای راحت مرا رهبری میکند. 3جان مرا برمی گرداند. و بهخاطر نام خود به راههای عدالت هدایتم مینماید. 4چون در وادی سایه موت نیز راه روم از بدی نخواهم ترسید زیرا تو با من هستی. عصا و چوب دستی تومرا تسلی خواهد داد. 5سفرهای برای من به حضور دشمنانم میگسترانی. سر مرا به روغن تدهین کردهای و کاسهام لبریز شده است. 6هرآینه نیکویی و رحمت تمام ایام عمرم درپی من خواهد بود. و در خانه خداوند ساکن خواهم بود تا ابدالاباد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر