۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

مزامیر ۶۲

1جان من فقط برای خدا خاموش می شود زیرا که نجات من از جانب اوست. 2او تنها صخره و نجات من است و قلعه بلند من. پس بسیار جنبش نخواهم خورد. 3تا به کی بر مردی هجوم میآورید تا همگی شما او راهلاک کنید مثل دیوار خمشده و حصار جنبش خورده؟ 4در این فقط مشورت میکنند که او را ازمرتبهاش بیندازند. و دروغ را دوست میدارند. به زبان خود برکت میدهند و در دل خود لعنت میکنند، سلاه. 5ای جان من فقط برای خدا خاموش شو زیراکه امید من از وی است. 6او تنها صخره و نجات من است و قلعه بلند من تا جنبش نخورم. 7برخداست نجات و جلال من. صخره قوت من وپناه من در خداست. 8ای قوم همه وقت بر اوتوکل کنید و دلهای خود را به حضور وی بریزید. زیرا خدا ملجای ماست، سلاه. 9البته بنی آدم بطالتاند و بنی بشر دروغ. در ترازو بالا میروندزیرا جمیع از بطالت سبکترند. 10بر ظلم توکل مکنید و بر غارت مغرور مشوید. چون دولت افزوده شود دل در آن مبندید. 11خدا یک بارگفته است و دو بار این را شنیدهام که قوت از آن خداست. 12ای خداوند رحمت نیز از آن تواست، زیرا به هر کس موافق عملش جزا خواهی داد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر