۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

مزامیر ۳۰

1ای خداوند تو را تسبیح میخوانم زیراکه مرا بالا کشیدی و دشمنانم را بر من مفتخر نساختی. 2ای یهوه خدای من! نزد تواستغاثه نمودم و مرا شفا دادی. 3ای خداوندجانم را از حفره برآوردی. مرا زنده ساختی تا به هاویه فرونروم. 4ای مقدسان خداوند او رابسرایید و به ذکر قدوسیت او حمد گویید! 5زیراکه غضب او لحظهای است و در رضامندی اوزندگانی. شامگاه گریه نزیل میشود. صبحگاهان شادی رخ مینماید. 6و اما من در کامیابی خودگفتم: «جنبش نخواهم خورد تا ابدالاباد.» 7ای خداوند به رضامندی خود کوه مرا در قوت ثابت گردانیدی و چون روی خود را پوشاندی پریشان شدم. 8ای خداوند نزد تو فریاد برمی آورم و نزدخداوند تضرع مینمایم. 9در خون من چه فایده است چون به حفره فرو روم. آیا خاک تو را حمدمی گوید و راستی تو را اخبار مینماید؟ 10ای خداوند بشنو و به من کرم فرما. ای خداوندمددکار من باش. 11ماتم مرا برای من به رقص مبدل ساختهای. پلاس را از من بیرون کرده و کمرمرا به شادی بستهای. 12تا جلالم ترا سرودخواند و خاموش نشود. ای یهوه خدای من، تو راحمد خواهم گفت تا ابدالاباد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر