۱۳۹۲ بهمن ۷, دوشنبه

مزامیر ۶۰

1ای خدا ما را دور انداخته، پراکنده ساختهای! خشمناک بودی، بسوی مارجوع فرما! 2زمین را متزلزل ساخته، آن راشکافتهای! شکستگیهایش را شفا ده زیرا به جنبش آمده است. 3چیزهای مشکل را به قوم خود نشان دادهای. باده سرگردانی به مانوشانیدهای. 4علمی به ترسندگان خود دادهای تاآن را برای راستی برافرازند، سلاه. 5تا حبیبان تونجات یابند. بهدست راست خود نجات ده و مرا مستجاب فرما. 6خدا در قدوسیت خود سخن گفته است. پس وجد خواهم نمود. شکیم را تقسیم میکنم ووادی سکوت را خواهم پیمود. 7جلعاد از آن من است، منسی از آن من. افرایم خود سر من است ویهودا عصای سلطنت من. 8موآب ظرف طهارت من است و بر ادوم کفش خود را خواهمانداخت. ای فلسطین برای من بانگ برآور! 9کیست که مرابه شهر حصین درآورد؟ و کیست که مرا به ادوم رهبری کند؟ 10مگر نه توای خدا که ما را دورانداختهای و با لشکرهای ماای خدا بیرون نمی آیی؟ 11مرا از دشمن اعانت فرما زیرامعاونت انسان باطل است.12با خدا ظفر خواهیم یافت. زیرا اوست که دشمنان ما را پایمال خواهدکرد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر