۱۳۹۲ بهمن ۷, دوشنبه

مزامیر ۵۸

1آیا فی الحقیقت به عدالتی که گنگ است سخن میگویید؟ وای بنی آدم آیابه راستی داوری مینمایید؟ 2بلکه در دل خودشرارتها به عمل میآورید و ظلم دستهای خود رادر زمین از میزان درمی کنید. 3شریران از رحم منحرف هستند. از شکم مادر دروغ گفته، گمراه میشوند. 4ایشان را زهری است مثل زهر مار. مثل افعی کر که گوش خود را میبندد. 5که آوازافسونگران را نمی شنود، هرچند به مهارت افسون میکند. 6ای خدا دندانهایشان را دردهانشان بشکن. ای خداوند دندانهای شیران راخرد بشکن. 7گداخته شده، مثل آب بگذرند. چون او تیرهای خود را میاندازد، در ساعت منقطع خواهند شد. 8مثل حلزون که گداخته شده، میگذرد. مثل سقط زن، آفتاب را نخواهنددید. 9قبل از آنکه دیگهای شما آتش خارها رااحساس کند. آنها را چه تر و چه خشک خواهدرفت. 10مرد عادل چون انتقام را دید شادی خواهد نمود. پایهای خود را به خون شریرخواهد شست. 11و مردم خواهند گفت: «هرآینه ثمرهای برای عادلان هست. هر آینه خدایی هست که در جهان داوری میکند.»

0 نظرات:

ارسال یک نظر